جدایی هم رسم و رسومی دارد
زن و شوهری که از هم طلاق می گیرند
باید غرامت بدهند
اما تو غرامت این جدایی را
چگونه می خواهی تلافی کنی
آیا می توانی با یک خداحافظی
غرامت این همه
مهر و احساسی را که
پایت خرج کردم
پس بدهی!
همیشه برای "ماندن " دلیل هست...وبرای "رفتن" بهانه.همیشه برای "خواستن" نیاز هست....و برای "رد کردن"،مصلحت.همیشه برای "داشتن" فضا هست.....وبرای "نداشتن" تقصیر.
این که سوار بر کدام کوپه این قطار شوی،
به پای ماندن و دستِ خواستن و عشق ِ داشتنت،
برمی گردد.....اگر داری که بسم الله..اگر نه،جهان پراست از"بهانه" و "مصلحت"و""تقصیر" بی صاحب!
عشق یعنی دردسر و رنج
برای اینکه کمتر رنج بکشی باید عاشق نشی
ولی اونوقت از اینکه بی عشقی عذاب میکشی !
بنابراین عشق باعث رنج و عذابه ... نداشتنش هم باعث رنج و عذابه !
چون عشق باعث شادی میشه ... پس میشه گفت خوشحالی باعث رنج و عذابه!
ولی رنج و عذاب معمولا با غم و ناراحتی همراهه
بنابراین به این نتیجه میرسیم که برای اینکه دچار غم واندوه بشیم ،
باید عاشق بشیم و از خوشحالی زیاد رنج ببریم !
عشق و مرگ
وودی آلن
زندگی این روزها بر من سخت میگیرد...
تنها یاد گرفتهام که لبخند بزنم و بغضم را فرو بخورم...
نمیدانم بدشانس م یا بد بازی میکنم،
که مدام نقش بازندهها یا دلقکها
به من میرسد...
هجده شاخه گل سرخ __ مژگان ضحاکی
بعضی وقتا فکر میکنم اگه تو توی زندگی من پیدات نمیشد ،تکلیف من چی میشد؟
الانم ندارمت ، ولی رد پای تو ، توی همه روزام هست ،
وقتی دارم یه گاز گنده به سیب میزنم ، وقتی مینویسم ، وقتی دنبال سوژه برای عکسهام هستم .
وقتی دارم یه شعر و زمزمه میکنم . لابه لای خطهای کتابی که میخونم .حتی توی روزهایی که ازت بی خبرم ،
همون موقعهایی که آسمون سیاه و من هرچی چشم میگردونم نمیبینمت ،
گاهی با خودم میگم نکنه یه روز از اینکه انقدر نگات میکنم خسته بشی
و اخترکت رو مثل پارچه زیر هفت سینم ، تا کنی و بذاری تو یه چمدون و بری یه جایی دور از چشمم ،
تو یه گوشه دیگه آسمون پهنش کنی ...
یهو نکنی اینکارو هاااا ، اونوقت هوا کم میارم ....میمیرم ....
چرا صدایم کردی ؟
تو که می دانستی عشقت گذرا ست ...
تو که می دانستی دنیایم شیشه ای ست ...
چرا صدایم کردی ؟
چرا ...؟
ی حالی دارم این روزا، نه آشوبم! نه آرومم!
به حالم اعتباری نیس،
تو که خوبی منم خووووووبم
وقتی عاشق می شوید، صدمه می بینید.
وقتی صدمه می بینید، متنفر می شوید.
وقتی متنفر می شوید، سعی می کنید فراموش کنید.
وقتی سعی می کنید فراموش کنید، دل تنگ می شوید.
وقتی دل تنگ می شوید…
در نهایت دوباره عاشق می شوید.
دیگر
دلم برای کسی تنگ نمی شود
حتا برای تو!
مُرده ها؛
روی خط دلتنگی راه نمی روند
( رضا کاظمی )
وقتی
داری تلاش می کنی کسی رو که رفته ، فراموشش کنی
در واقع منتظری که برگرده.....!
کـاش
خودم را تـوی این روزگــــــــــــار تـلـخ
جایـی ، جـا بـگـــذارم . . . .
و
بـرگـــردم بـبـیـنـم ، نـیـسـتــم ...!!
از
زندگی از این همه تکرار خسته ام
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام
دلگیرِ آسمانم و آزرده ی زمین
امشب برای هرچه و هر کار خسته ام
دل خسته سویِ خانه تنِ خسته می کشم
وایا... از این حصارِ دل آزار خسته ام
بیزارم از خموشیِ تقویمِ روی میز
از دنگ دنگِ ساعتِ دیوار خسته ام
از او که گفت: «یارِ تو هستم» ولی نبود
از خود که زخم خورده ام از یار خسته ام
با خویش در ستیزم و از دوست در گریز
از حالِ من مپرس که بسیار خسته ام
محمدعلی بهمنی
رفتن
؛
آنقدر ها هم آسان نیست !
وقتی جایی نداری برای رفتن
رفتن ؛ سخت ست
من نمیدانم پس آنها که اینقدر راحت میروند
کجا می روند ؟! پیش چه کسی می روند ؟!
رفتن ؛ سخت ست
لعنت
به تمام رفتن ها
لعنت به تمام بی جایی ها ، به تمام بی کسی ها
رفتن ؛ سخت ست ...
تـــو را دوست میدارم . . .
چه فـرق مى کند که چـــــــــــــــرا ! ؟
یــــــــــــا از چــــــــــــه وقـت!
یـا چطـور شـد که . . . !
چه فـــــــــــــــرق میکـند ؟!
وقتى تــو بـایـد بــــــــــــــاور کنـى . . . که نمـى کـــــــــنى
و من بــایـد فـرامـــــــــوش کــنم . . . کـه نمـــــى کـــــنم