پاورقی های روزانه

پاورقی های روزانه

یه کپی پیست ساده
پاورقی های روزانه

پاورقی های روزانه

یه کپی پیست ساده

نیستی،اما هستی!


یادمه توی این ساعت داشتیم از اصفهان رد می شدیم.

تو که امتحانتو داده بودی و منتظر بودی تا من برسم

یادته گفتی زهرا تو رسم عاشقی رو بهتر بلدی

یادته میگفتی شرمنده من باید برای بار اول میومدم

یادته گفتی گریه کردی توی حرم....

من همه این حرفا رو باور کردم

تک تک کلمات رو باور کردم

توی اتوبوس پلک روی هم نذاشتم من که توی مسافرت راه دور نمیتونستم نخوابمالان که دارم اینا رو می نویسم تمام لحظات اون شب جلوی چشمم هست

وقتی ساعت ده رسیدم قم و بعد رسیدم حرم

از اون سال همیشه شرمنده حضرت معصومه هستم.دیگه بعد از اون سال قم نرفتم...

حدود ساعت یازده قرار گذاشتیم توی صحنی که آرامگاه پروین اعتصامی بود

اولش نیومدی چون فکر کردی با خواهرم هستم و بهت دروغ گفتم تنها اومدم

من رو با یه خانوم دیگه دیده بودی و فکر کرده بودی خواهرم هست

چقدر گفتم تا باور کردی

آخرش که عصبانی شدم و وقتی زنگ زدی گفتم اگه نمیخوای بیای من برم

همیشه با خودم میگم کاش بهت اصرار نکرده بودم کاش به حضرت معصومه اصرار نمیکردم که ببینمت ولی بعد میگم نه

خوب شد که دیدمت

وقتی اومدی با اون تسبیح دونه اناری که واسم خریده بودی شناختمت

اصلا زمین تا آسمون فرق داشتی با اون چیزی که توی فضای مجازی بودی

یه پسر تعارفی و خجالتی

همش بهت می گفتم وای چقدر فرق داری تو هم همش میگفتی خواهش میکنم

یادته؟!

وقتی رفتیم شام بخوریم من که اینقدر ذوق داشتم هیچ اشتهایی نداشتم برعکس تو


+ آرومم ولی نه اون جوری که دلم میخواد...