خودم را دوست می دارم
همه جا همراهم بوده است
همه جا
یک بار نگفت حاضر نیستم با تو بیایم
آمد و هیچ نگفت
حرف نزد
گفتم و او شنید
رنجش دادم و تحمل کرد
خودم را سخت دوست می دارم
...
علیرضا
روشن
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ
ﺍﺯ ﺟﺎﯾﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﮐﻪ
ﮔﻔﺘﯽ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ !
ﮔﺎﻫﯽ
ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺑﻼﺗﮑﻠﯿﻔﯽ
ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ ...
لیلا کردبچه
عشق را خاطره نکنیم...که خاطره، ویران کردن حال است و
ویران کردن حال، از میان بُردن ِ تنها بخش کاملا زنده و پرخون ِ زندگی: عشق.
اگر دوست داشتن، به یک مجموعه خاطره ی مجرد تبدیل شود،
دیگر این خاطرات از جنس ِ عشق و دوست داشتن نیستند و از آنجا که انسان، محتاج دوست
داشتن است و دوست داشته شدن، در این حال، علیرغم زیبایی خاطرات، انسان محتاج به
دوست داشتنی نو – دوست داشتنی دیگر - نیازمند میشود و پناه میبرد و این، عشق
نخستین را ویران میکند، بی آنکه شبه عشق دوم بتواند قطره ای از خلوص و عطر و رنگ و
شفافی و جلای عشق نخستین _ یا تنها عشق _ را داشته باشد...
یک عاشقانه ی آرام __ نادر ابراهیمی
گفتن دوستت دارم ها
هیچ فایده ای ندارد!
باید آنها را،
روی سنگفرش خیابان نوشت...
شاید رهگذری خواند
دلش تپید،...
ماند و نرفت.
وگرنه،
گفتن های من،
همه را مسافر کرد...
به خودت این فرصت را بده تا بگویی:
«مرا ببخش»،
«متاسفم»،
«خواهش میکنم»،
«ممنونم»
و از تمام عبارات زیبا و مهربانی که بلدی استفاده کن.
هیچکس تو را به خاطر نخواهد آورد اگر افکارت را چون رازی
در سینه محفوظ داری.
خودت را مجبور به بیان آنها کن.
به دوستان و همهء آنهایی که دوستشان داری،بگو چقدر برایت
اهمیت دارند.
اگر نگویی فردایت مثل امروز خواهد بود...
به من یاد بده،
انسان مدرنی باشم و
هر بار که دلتنگت می شوم
به جای بغض و اشک،
تنها به این جمله اکتفا کنم که
هوای بدِ این روزها
آدم را افسرده می کند...
بعضی از حرفها را
قلب باید بگوید
بعضی از حرفها را
چشم یا دست یا لب...
«دوستت دارم» اما
ادعای کمی نیست
یا ازین حرفهای دم دستی ِ کوچه بازار
گـفـتـنـش را
از تمام وجود خودت مایه بگذار.
ا...
این طور نگاهم نکن
روزی روزگاری
دست داشتم
پا داشتم
گمشان کردم در دوست داشتنت ....
"جلیل صفر بیگی"
هنوز هم دوست داشتن تنها حس مشترک ماست ..
من تو را دوست دارم و تو دیگری را
همین بهانه کافی ست که باور کنم
تو دلتنگی هایم را می فهمی ..
بعضی آدمها را نمی شود ، داشت ..
فقط می شود یک جور خاصی دوست شان داشت ..
بعضی آدمها ، اصلاً برای این نیستند که برای تو باشند ..
یا تو برای آنها !
اصلاً به آخرش فکر نمی کنی
آنها برای این هستند که دوست شان بداری ..
آن هم نه دوست داشتن معمولی ،نه حتی عشق ..
یک جور خاصی دوست داشتن ، که اصلاً هم کم نیست ..
این آدم ها حتی وقتی که دیگر نیستند هم در کنج دلت تا ابد
یک جور خاص دوست داشته خواهند شد ...
مثل تو
من چرا باید
تو را
دوست داشته باشم؟
خیلی به این سوال فکر کرده ام،
چرا؟
و تنها جوابی که به ذهنم رسیده
این است که بلد نیستم
دوستت نداشته باشم
" کاظم خوشخو "
این روزهـا کسـی،
به خـودش زحمـت نمیدهـد یک نفـر را کشـف کنـد ،
زیبـایی هـایش را بیـرون بکــِشـد ،
تلخـی هـایش را صبـر کنـد …
آدمهـای ِ امـروز،
دوستـی هـای ِ کنسـروی می خواهنـد !
یک کنسـرو که درش را بـاز کننـد ؛
بعـد …یـک نفـر،
شیرین و مهـربـان،
از تویش بپَـرد بیـرون !
و هی لبخنـد بزنـد
و بگویـد :” حـق بـا تـوسـتــــ ” …
همه
عاشق شدن را بلدند، اما فقط افراد کمی هستند که بلدند چگونه در عشق با یک نفر برای
مدتی طولانی بمانند !
گریز دلپذیر