پاورقی های روزانه

پاورقی های روزانه

یه کپی پیست ساده
پاورقی های روزانه

پاورقی های روزانه

یه کپی پیست ساده

هوام ابریه...



صبح جمعه یادته بهم پیام دادی واسه دعای ندبه

میدونی اون وقتا فکر میکردم طرفم باید یه آدم معتقد و مذهبی باشه تا منم بتونم با کمکش خودم رو درست کنم

ولی حالا دیگه اینجوری فکر نمیکنم

اون وقتا صداقت هم واسم مهم بود ولی حالا بیشتر

عجب جمعه ای بود اون جمعه

صبح تا ظهر خوب بود ولی یهو بحثمون شد اون هم بخاطر اینکه تو میگفتی باید تنها بیای ولی من میگفتم نمیتونم

تا یه جا گفتی اصلا نمیخواد بیای و یا اگه اومدی نیاز نیست همدیگرو ببینیم

خیلی عصبانی شدی ولی تا عصر بیشتر طول نکشید

چون بهت گفتم قبول تنها میام

تا شب نشد دیگه بهت پیام بدم چون خونه خواهرم مهمونی دعوت بودیم فقط قرار شد هروقت خواستی حرکت کنی بهم خبر بدی

حدود ساعت دوازده شب بود که حرکت کردی

چه زود شد 2 سال!

یه دوساعتی بهم پیام دادیم و بعدش خوابیدم تا فردا سرحال باشم و پر انرژی

چون قرار بود فرداشب تا صبح حرف بزنیم

من که هیچ وقت به هیچکس اعتماد کامل نداشتم ولی به تو اعتماد کردم

نمیگم آدم ترسویی هستم ولی خیلی شجاع هم نیستم ولی نمیدونم با چه جرأتی به تو اعتماد کردم!


+مادرم می گوید :زن ها نباید بیکار باشند، باید دائم سرشان گرم باشد. خانم ها بیکار که می شوند، به عشقشان فکر می کنند…!