پاورقی های روزانه

پاورقی های روزانه

یه کپی پیست ساده
پاورقی های روزانه

پاورقی های روزانه

یه کپی پیست ساده

یادگاری تو



وقتی عقد کردی دلم نمی خواست تسبیح رو پیش خودم داشته باشم،نه تسبیح نه دستبند

اون موقع با آبجی سهبا بیشتر حرف میزدم،به آبجی که گفتم نمیخوام اینا رو نگه دارم دیدنشون اذیتم میکنه.میخوام واستون بفرستم پیش شما باشه.

آبجی گفت هرجور دوست داری ولی پیش خودت باشه،چون هر زنی یه سری وسایل توی صندوقچه داره که نمیخواد بقیه ببینند

منم دستبند و تسبیح رو گذاشتم کنار یادگاری فکه!

تا پارسال که میخواستم بیام شمال

آخه با هم قرار گذاشتیم اگه اومدم شمال همدیگرو ببینیم

یعنی هم تو رو ببینم و هم فاطمه و بچه ها رو.

وقتی خواستیم راه بیفتیم تسبیح رو برداشتم و انداختم دور دستم.یادمه حتی روز اومدن بهم پیام دادی و بهت گفتم داریم میایم شمال.

نمیدونم حماقت بود یا خوش خیالی اینکه بتونم تو رو ببینم هرچی بود اتفاق نیفتاد.اومدم شمال و برگشتم ولی تو رو ندیدم

تسبیح رو گذاشتم توی داشبورد ماشین.دیگه سراغش نرفتم تا قبل از شبهای قدر امسال

واسه شبهای قدر که میرفتم مسجد این تسبیح رو با خودم می بردم واسه ذکر گفتن

بعدشم که تسبیح رو گذاشتم توی جانمازم

تسبیح جلوی چشمم بود ولی هیچ وقت توی موقع نماز حواسم پیش تو نبود

فکر میکردم اگه تسبیح جلوی چشمم باشه همش فکر تو میاد توی ذهنم ولی اینجوری نشد

خب این خیلی خوشحال کننده بود واسه من

واسه من که هر لحظه بیکار میشم فکر تو میاد توی ذهنم

ولی الان این تسبیح دونه اناری رو امانت دادم به یه دوست

تسبیح 1000 کیلومتر ازم دور شده،دیگه توی جانمازم ندارمش

شاید حالا که تسبیح نیست برم سراغ دستبندی که دادی شاید هم نه

انقدر دلم میخواد حتی شده اشتباهی بهم زنگ بزنی در حدی که شمارت بیفته چون نشون میده که هنوزم یادمی...

حیف که یه چیزایی نمیذاره سراغت بیام

نمیذاره بهت بگم هنوزم به یادتم

هنوزم دوستت دارم....



نظرات 2 + ارسال نظر
جوجه اردک زشت یکشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:29 ب.ظ

سلام برادر زاده خوب قصه ها
چه اشتراکاتی در روح زمان جریان دارد.
برای رها شدن باید با ترسها خوکرد ترس از به یاد آوردن تپش قلب برای همه ما وبیشتر من تلخ است مث ته مانده قهوه دیشب یا حتی بدتر همین مشت قرصهای دم صبح وصلاه ظهر و نیمه شب...بگذریم
عشق عادت نمی آورد اما میشود نشانه های تلخی اش را کم کرد
بگذار صندوقچه ات پرباشد که اگر خالی شود جا برای نشانه ها پی در پی باز می کند
تبریک که نشانه اش وقت نیایش دلت را نبرد میگویم اهل کوچه خدایی نگو نه مطمئنم نامه هایم برگشت نخواهد خورد

سلام عمو امپراطور عزیز
شرمنده ی خوبی و مهربونی و حرفهای دلنشیتون هستم همیشه

آسیابان شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:14 ق.ظ http://Deltalogo.blogfa.com

ﻫﻤﻪ ﺧﺮﺍﺑﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﺮﺍﺑﯿﻢ

ﺑﯿﺨﻮﺩﯼ ﻻﻑ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ و ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﻌﻠﻢ ﺍﺧﻼﻗﯿﻢ

ﻣﺎ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺧﻮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺗﺮﺳﯿﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺧﻠﻮﺕ ﺧﻮﺩ ﺑﯽ ﺍﺧﻼقی

ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺟﺎیی

ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍهی های ﻣﺎ ﺍﺭﺿﺎ ﺷﻮﺩ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ

ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﺒﻮﺩﻫﺎ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﻣﺒﺎﺩ

ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﻗﺘﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﯾﻢ میخواهیم

ﻣﺎ ﻗﺎﺗﻼﻥ ﺭﻭﺡ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ میشویم

ﻭﻗﺘﯽ ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﺑﻪ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻫﻢ از کنار هم می ﮔﺬﺭﯾﻢ

ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﻗﺘﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﯾﻢ میخواهیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد