پاورقی های روزانه

پاورقی های روزانه

یه کپی پیست ساده
پاورقی های روزانه

پاورقی های روزانه

یه کپی پیست ساده

بحث کردن با آدم‌ها بی‌فایده است


نه با کسی بحث کن، نه از کسی انتقاد کن. هر کی هر چی گفت بگو حق با شماست و خودت را خلاص کن.

 آدم‌ها که عقیده‌ات را می‌پرسند، نظرت را نمی‌خواهند. 

می‌خواهند با عقیده‌ی خودشان موافقت کنی. بحث کردن با آدم‌ها بی‌فایده است.”

زویا پیرزاد

 

استخاره می کنم برای تو


استخاره می کنم برای تو 
آنقدر گلی، که از میان سوره ها 
نحل باز می شود


"احسان پرسا"

دوست یعنی


دوست یعنی بارون

کسی که وقتی هست، آروم باشی و وقتی که نیست، توی زندگیت یک چیزی رو کم احساس کنی

دوست یعنی اون جمله های ساده و بی منظوری که میگی و خیالت راحته که ازش هیچ سوء تعبیری نمیشه

دوست یعنی یک دل اضافه داشتن.... برای اینکه بدونی هربار که دلت میگیره، یک دل دیگه هم دلتنگ غمهات میشه

دوست یعنی وقت اضافه....یعنی تو همیشه براش عزیزی حتی توی وقت اضافه

دوست یعنی ....تنهایی هام رو میسپارم دست تو چون شک ندارم که میفهمیشون

دوست یعنی یک راه دوطرفه....یک قدم من، یک قدم تو،اما بدون شمارش و حساب و کتاب

دوست یعنی من ازبودنت سربلندم نه سربه زیر و شرمنده

دوست یعنی همیشه یک چیز گرمی رو توی قلبت احساس میکنی که همیشه از خاموش شدنش میترسی

دوست یعنی من

....یعنی تو

یعنی بارون

 

باید کمی پیچ و خم داشته باشی


رو به روی من ایستاد و گفت: «می دونی چیه؟ تو مثل یه جاده ی صاف می مونی... همه چیزت معلومه. برای همین آدم ها تو رو دور می زنن و به راحتی از تو می گذرن. توی این دوره زمونه باید کمی پیچ و خم داشته باشی. منم مثل همه... یه جورایی خسته کننده ای از بس صاف و ساده ای
این را گفت و مثل همه رفت.
راست می گفت. من از او دلگیر نبودم. پیش از او آدم های زیادی این صاف و ساده بودنم را به رخم کشیده و به راحتی رفته بودند.
شده بودم یک جاده ی صاف وسط کویر... تک و تنها... سالها همین طور بوده.
اما نمی دانم چرا هیچ کسی حتی یک لحظه درنگ نکرد تا بگویم، می شود کنار این جاده ی صاف و بی انتها لحظه ای صبر کرد، و طلوع و غروب خورشید را برای بارها و بارها نگاه کرد.
هر چند... عیبی ندارد. خودم این کار را می کنم. همیشه خورشید را نگاه می کنم. او برای دیدن من همیشه به این جاده سر می زند...

بخشی از کتاب: مکالمه ی غیر حضوری
علیرضا اسفندیاری

فکرشم نکن


♫♫♫

فکرشم نکن ، دوباره با خیالت عاشقم نکن

تو مال من نمیشی دلخوشم نکن،فکرشم نکن

منتظر نباش ، اگرچه غرق دل تو اشک و گریه هاش

نمیذارم بیاد به گوش تو صداش ، منتظر نباش

حالا که ، یکی دیگه کنارته

تموم سهم من ازت اتاق و خاطراتته

تو واسم ، یه عکسی روی میز من

قراره با یه سایه زندگی کنم عزیز من

فکرشم نکن

فکرشم نکن ، دوباره مثل اون روزا

یه عالم حرفای دوتایی باشه بین ما دوتا

من بی تو، یه درد بی نهایتم

گمون کنم تا آسمون رسیده این شکایتم

فکرشم نکن

♫♫♫

بعضی حرفا می سوزونه قلب آدمو

بعضیا یه حرفایی میگن به آدمو

کاش تو مثل بقیه نبودی با دلم

درد عشق تو کشیدم ای خدا دلم

 

چقدر سخته....


چقدر سخته که شماره شو داشته باشی ولی نتونی بهش زنگ بزنی

سخت تر از اون نتونی پاکش کنی


هرکجا کردم محبت ، غرق محنت شد دلم


هرکجا کردم محبت ، غرق محنت شد دلم
یا من این حکمت ندانم ، یا محبت باب نیست!

جعفری فسایی


آدمها باعث میشن


آدمها باعث میشن ؛ از یه سری رفتارهای قشنگت دست بکشی!

باعث میشن ؛ از داشتن یه سری رفتارهای قشنگت ناراحت بشی!

آدمها باعث میشن ؛ با یه سری احساسات قشنگت بجنگی!

باعث میشن ؛ از یه سری فکرهای قشنگت پشیمون بشی!

آدمها باعث میشن که خودتو مجبور کنی دنبال حس های قشنگت نری!

تا اینکه یه روز، اونقدر از حس های قشنگت ناراحت میشی ،که

میخوای نباشن،که از بین ببریشون

آدمها یهو میان میگن : آخی !! چرا اینجوری شدی؟! پس کو

اون حس ها و فکرها و حرفای قشنگت...!!!


آدمها....

ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺑﻼﺗﮑﻠﯿﻔﯽ


ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ

ﺍﺯ ﺟﺎﯾﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﮐﻪ

ﮔﻔﺘﯽ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ !

ﮔﺎﻫﯽ

ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺑﻼﺗﮑﻠﯿﻔﯽ

ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ ...


لیلا کردبچه


برگـــــــــردی


تمام ترسم از اینه


که عاشق کسی بشم


و تو برگـــــــــردی  ...!


ژینا آرت

تنهایی نمیشود از پس تنهایی برآمد


تنهایی اساسا" از نبودن کسی شروع میشود که باید باشد و نیست، یک حقیقت تلخ است که میخورد وسط پیشانی آدم و کاریش هم نمیشود کرد. تنهایی حقیقتی ست که توی بغض هامان گم کردیم، همان بغضی ست میان سینه که نه بالا می آید لامصب، نه پایین می رود لعنتی. تنهایی پناه بردن است به همه کس و همه چیز، پخش شدن است توی کوچه، توی خیابان...تنهایی یعنی رفتن به جاهایی که نباید بروی، یعنی سلام کردن به کسانی که نباید سلامشان کنی...تنهایی یعنی از راه دور برگشته باشی و کسی به استقبالت نیامده باشد ، یعنی رفته باشی از من ، رفته باشی از ما...تنهایی یعنی نبودن " تو " و نیمکت هایی که پر از نبودن های ماست. تنهایی یعنی امتداد ثانیه های پتک وار پرتکرار...و بعد رسیدن به جایی که درونت می‌شود برهوت وسیعی از تنهایی‌ و صدایت درون خودت می‌پیچد بس که خالی شده ای، بس که تنها مانده ایی...تنهایی یعنی یادت برود تنهایی نمیشود از پس تنهایی برآمد...


رو نوشته های من

نمی رود ز یادم


نمی رود ز یادم، تمام خاطراتی


 که عاشقانه سر شد


+ بشنوید عاشقانه تنهاست

چرا رفتی، چرا؟- من بی قرارم


چرا رفتی، چرا؟- من بی قرارم
به سر، سودای آغوش تو دارم


نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست؟
ندیدی جانم از غم ناشکیباست؟


نه هنگام گل و فصل بهارست؟
نه عاشق در بهاران بی قرارست؟


اگر جانت ز جانم آگهی داشت
چرا بی تابیم را سهل انگاشت؟


کنار خانه ی ما کوهسارست
ز دیدار رقیبان برکنارست


چو شمع مهر خاموشی گزیند
شب اندر وی به آرامی نشیند


بیا با هم شبی آنجا سرآریم
دمار از جان دوری ها برآریم


خیالت گرچه عمری یار من بود
امیدت گرچه در پندار من بود


دل دیوانه را دیوانه تر کن
مرا از هر دو عالم بی خبر کن

سیمین بهبهانی

به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری


وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم
صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی
وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم
سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی!

وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم
صبحانه مو آماده کردی و برام آوردی، پیشونیم رو بوسیدی
گفتی بهتره عجله کنی ، داره دیرت می شه
وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم
بهم گفتی اگه راستی راستی دوستم داری
بعد از کارت زود بیا خونه!

وقتی 40 ساله شدی و من بهت گفتم که دوستت دارم
تو داشتی میز شام رو تمیز می کردی و گفتی باشه عزیزم ولی الان وقت اینه که بری
تو درسها به بچه مون کمک کنی
وقتی که 50 سالت شد و من بهت گفتم که دوستت دارم تو همونجور که بافتنی می بافتی
بهم نگاه کردی و خندیدی!

وقتی 60 سالت شد بهت گفتم که چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند زدی
وقتی که 70 ساله شدی و من بهت گفتم دوستت دارم
در حالی که روی صندلی راحتیمون نشسته بودیم
من نامه های عاشقانه ات رو که 50 سال پیش برای من نوشته بودی رو می خوندم و دستامون تو دست هم بود!

وقتی که 80 سالت شد ، این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری
نتونستم چیزی بگم فقط اشک در چشمام جمع شد
اون روز بهترین روز زندگی من بود ، چون تو هم گفتی که منو دوست داری!

به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری
و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی
چون زمانی که از دستش بدی
مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی
اون دیگر صدایت را نخواهد شنید!!


 پابلو نرودا

 

بـــــرآن سریــم کزین قصـــــه دست برداریم


اگر چه بین من و تو هنوز دیوار است
ولی برای رسیدن بهانه بسیار است
بـــــرآن سریــم کزین قصـــــه دست برداریم
مگر عزیز من ! این عشق دست بردار است
کسی به جز خودم ای خوب من چه می داند
کـــه از تــــو – از تو بریدن چقدر دشوار است
مخــــواه مصلحت اندیش و منطقـــی باشم
نمی شود به خدا ، پای عشق در کار است
تـــو از سلاله ی سوداگران کشمیری
که شال ناز تورا شاعری خریدار است
در آستانـــه رفتـــن در امتداد غــــروب
دعای من به تو تنها خدا نگهدار است
کسی پس از تو خودش را به دار خواهد زد
کـــه در گزینش این انتخـــاب ناچـــار است
همان غروب غریبانه گریه خواهی کرد
برای خاطره هایـــی کــه زیرآوار است

  محمد سلمانی

میرود!........


روزی می رسد که خواهی فهمید
یک زن ، هر چقدر هم عاشق باشد؛
هر چقدر هم خود آزار
و هر چقدر هم دیوانه
سردی که ببیند؛
هر چقدر هم بی مقصد باشد
هر چقدر هم بی خانه
پای رفتنش فلج نمی شود ..!
میرود........!


ژینا آرت

عشق زیباست و حرمت دارد ..


و مرا...
آنقدر آزردی ..
که خودم کوچ کنم از شهرت ..
بکنم دل ز دل چون سنگت ..
تو خیالت راحت ..
می روم از قلبت ..
میشوم دورترین خاطره در شب هایت
تو به من می خندی ..
و به خود می گویی:
باز می آید و می سوزد از این عشق
ولی ..
بر نمی گردم نه!
می روم آنجایی
که دلی بهر دلی تب دارد ..
عشق زیباست و حرمت دارد ..
تو بمان ..
دلت ارزانی هر کس که دلش مثل دلت
سرد و بی روح شده است ..
سخت بیمار شده است ..
تو بمان در شهرت...


مولود-مهدی