اگر
عاشقِ کسی دیگر شوم، دیگر همانند گذشته دلتنگات نمیشوم!
حتی
دیگر گاه به گاه گریه هم نمیکنم،
در
تمام جملاتی که نام تو در آنها جاریست، چشمانم پُر نمیشود
تقویمِ
روزهایِ نیامدنت را هم دور انداختهام.
کمی
خستهام، کمی شکسته
کمی
هم نبودنت، مَرا تیره کرده است.
اینکه
چطور دوباره خوب خواهم شد را هنوز یاد نگرفتهام،
و
اگر کسی حالم را بپرسد، تنها میگویم خوبم!
اما
مضطربم
فراموش
کردن تو علیرغم اینکه میلیونها بار به حافظهام سَر میزنم
و
نمیتوانم چهرهات را به خاطر بیاورم، من را میترساند!
دیگر
آمدنت را انتظار نمیکشم
حتی
دیگر از خواستهام برای آمدنت گذشتهام،
اینکه
از حال و رُوزت باخبر باشم، دیگر برایم مهم نیست!
بعضی
وقتها به یادت میافتم
با
خود میگویم: به من چه؟ درد من برای من کافیست!
آیا
به نبودنت عادت کردهام؟
از
خیالِ بودنت گذشتهام ؟
مضطربم
اگر
عاشق کسی دیگر شوم
باور
کن آن روز، تا عمر دارم،
تو
را نخواهم بخشید...!
اُزدمیر
آصف
چه قدر باید بگذرد تا آدمی بوی تن کسی
را که دوست داشته از یاد ببرد؟ و چه قدر باید بگذرد تا بتوان دیگر او را دوست
نداشت؟
من او را دوست
داشتم | آنا گاوالدا
حق
با تو بود
در رابطه ی ما
همیشه یک چیزی کم بود
مثلا تو
هیچ وقت نبودی
ییلماز اردوغان
ترجمهی سیامک تقی زاده
اینکه به آدما بگیم که چقد دوستشون
داریم...
که چقد
دلتنگشونیم...
که چقد بهشون
نیاز داریم...
اینکه بگیم دوس
داریم گاهی ببینیمشون یا صداشون بشنویم...
خیلی خوبه
ولی تجربه نشون
داده که آدما اینروزا ظرفیت شنیدن این حرفارو ندارن...
اگه بگیم روز به
روز دلتنگیامون زیاد و زیادتر میشه...
چه آسان تماشاگر سبقت ثانیه هاییم؛
و به عبورشان می خندیم!
چه آسان لحظه ها را به کام هم تلخ میکنیم ؛
و چه ارزان می فروشیم لذت با هم بودن را!
چه زود دیر می شود
و نمی دانیم که؛ فردا می آید
شاید ما نباشیم ...
(سید علی صالحی)
قلب ، مهمانخانه نیست که آدم ها
بیایند
دو سه ساعت یا دو
سه روز توی آن بمانند و بعد بروند
قلب ، لانه ی
گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود
و در پاییز باد
آن را با خودش ببرد
قلب؟ راستش نمی
دانم چیست،
اما این را می
دانم که فقط جای آدمهای خیلی خوب است!
یک عاشقانه آرام
نادر ابراهیمی
می دانی ؟
وقتی قبل از برگشتن
فعل رفتنی در کار باشد
محبت خراب می شود
محبت ویران می شود
محبت هیچ می شود
باور کن
یا برو یا بمان
اما اگر رفتی
هیچ وقت برنگرد
هیچ وقت
نادر ابراهیمی
گفت : " چرا همه اش دنبال معنای دیگری هستی . این یک دوستی ساده است . "
آب دهانم را قورت دادم .
" دوستی یک زن و مرد هیچ وقت ساده نیست . "
رویای تبت - فریبا وفی
منفورترین
چیز
در دنیا
دل آدمیزاد است
هر چه بلا سرش
بیاوری
بازهم
به خودش نمی آید
اصلا
چرا راه دور برویم
دل خود من
از دست تو خون است
اما چه کارش باید کنم؟!
دائم مثل بچه ها
بهانه ی تو را می گیرد.
وحید شیردستیان
تو مانند برف هستی
با آمدنت مرا خوشحال کردیجدایی هم رسم و رسومی دارد
زن و شوهری که از هم طلاق می گیرند
باید غرامت بدهند
اما تو غرامت این جدایی را
چگونه می خواهی تلافی کنی
آیا می توانی با یک خداحافظی
غرامت این همه
مهر و احساسی را که
پایت خرج کردم
پس بدهی!
همیشه برای "ماندن " دلیل هست...وبرای "رفتن" بهانه.همیشه برای "خواستن" نیاز هست....و برای "رد کردن"،مصلحت.همیشه برای "داشتن" فضا هست.....وبرای "نداشتن" تقصیر.
این که سوار بر کدام کوپه این قطار شوی،
به پای ماندن و دستِ خواستن و عشق ِ داشتنت،
برمی گردد.....اگر داری که بسم الله..اگر نه،جهان پراست از"بهانه" و "مصلحت"و""تقصیر" بی صاحب!
عشق یعنی دردسر و رنج
برای اینکه کمتر رنج بکشی باید عاشق نشی
ولی اونوقت از اینکه بی عشقی عذاب میکشی !
بنابراین عشق باعث رنج و عذابه ... نداشتنش هم باعث رنج و عذابه !
چون عشق باعث شادی میشه ... پس میشه گفت خوشحالی باعث رنج و عذابه!
ولی رنج و عذاب معمولا با غم و ناراحتی همراهه
بنابراین به این نتیجه میرسیم که برای اینکه دچار غم واندوه بشیم ،
باید عاشق بشیم و از خوشحالی زیاد رنج ببریم !
عشق و مرگ
وودی آلن
زندگی این روزها بر من سخت میگیرد...
تنها یاد گرفتهام که لبخند بزنم و بغضم را فرو بخورم...
نمیدانم بدشانس م یا بد بازی میکنم،
که مدام نقش بازندهها یا دلقکها
به من میرسد...
هجده شاخه گل سرخ __ مژگان ضحاکی
بعضی وقتا فکر میکنم اگه تو توی زندگی من پیدات نمیشد ،تکلیف من چی میشد؟
الانم ندارمت ، ولی رد پای تو ، توی همه روزام هست ،
وقتی دارم یه گاز گنده به سیب میزنم ، وقتی مینویسم ، وقتی دنبال سوژه برای عکسهام هستم .
وقتی دارم یه شعر و زمزمه میکنم . لابه لای خطهای کتابی که میخونم .حتی توی روزهایی که ازت بی خبرم ،
همون موقعهایی که آسمون سیاه و من هرچی چشم میگردونم نمیبینمت ،
گاهی با خودم میگم نکنه یه روز از اینکه انقدر نگات میکنم خسته بشی
و اخترکت رو مثل پارچه زیر هفت سینم ، تا کنی و بذاری تو یه چمدون و بری یه جایی دور از چشمم ،
تو یه گوشه دیگه آسمون پهنش کنی ...
یهو نکنی اینکارو هاااا ، اونوقت هوا کم میارم ....میمیرم ....
چرا صدایم کردی ؟
تو که می دانستی عشقت گذرا ست ...
تو که می دانستی دنیایم شیشه ای ست ...
چرا صدایم کردی ؟
چرا ...؟