پاورقی های روزانه

پاورقی های روزانه

یه کپی پیست ساده
پاورقی های روزانه

پاورقی های روزانه

یه کپی پیست ساده

پیدا کنیم یکدیگر را...



این موقع دو سال پیش فکر کنم رفتیم شام خوردیم

بعد برگشتیم حرم تا تو امانتی هاتو بگیری و بریم پارک!

هتل که نمیشد رفت جایی هم نداشتیم

گفتی بریم پارک یا مسجد جمکران که گفتم بریم پارک

یه چادر مسافرتی آورده بودی 

قرار بود تا صبح حرف بزنیم

تا صبح بیدار باشیم

توی حرفات گفتی فاطمه داره بهت اس میده

ولی...

یکم حرف زدیم فکر کنم تا ساعت 2 بود!

بعد چون خسته بودی خوابیدی ولی من نتونستم بخوابم

با تسبیح دونه اناری ذکر میگفتم چون می ترسیدم

به تو اعتماد داشتم ولی باز می ترسیدم از شیطان

یه کم رفتم بیرون ولی یهو دوتا سرباز دیدم ترسیدم و برگشتم توی چادر

نمیخواستم دردسر درست بشه

فکر کنم یک ساعت و خورده ای خوابیدی

بعد که بیدار شدی گفتی بهتره محرم بشیم

از من انکار از تو اصرار

میدونستم بدون اجازه پدر نمیشه ولی نمیدونم چرا دلایل تو رو باور کردم و قبول کردم

یه خطبه محرمیت 24 ساعته!

نماز صبح رو خوندیم و رفتیم روی نیمکت نشستیم

داشتیم واسه آینده برنامه ریزی میکردیم

فکر میکردم اینقدر دوستم داری که همیشه کنارم می مونی

آخه حرفات اینو میگفت


+ می بینی حرفام تیکه تیکه هست

چون خاطراتم با تو تیکه تیکه شده

تیکه تیکه شده ولی فراموش نشده،هرچیزی هم یادم میره توی خط بعدی یادم میاد