کاش کسی بود
که خیره به چشمهایش
تا خود صبح حرف میزدم
قد تمام این دفترچه ها
قد تمام این خودکار ها
کاش کسی بود
که دست در دستانش
لبهای بسته را باز میکردم
دستهایش را می فشردم
تا خود صبح حرف میزدم
قد تمام دلتنگی ها
قد تمام بغض ها
کاش کسی بود
که وقتی حرف هایم تمام شد
بی هوا و بی فاصله بگوید :
دوتا چای بریزم با هم بخوریم ؟!
گلویت خشک شده
باقیه حرفها باشد بعد از چایی
کاش کسی بود ...
" ـُمیـــد "
آدمــها درســت وقتیــکه می فهــمند
دوستــشان داری
مغـرور میـشوند
... وحشـی میـشوند ... لگد میـزنند !
دوســتت دارم
هایـت را قایـم کـن . ایـن جمـله ارزانـت میـکند ...
عادت
؛
بدترین نوعِ
فراموشی ست
!
ببخش که نبودم
و تو عادت کردی
به نبودنم
خودمانی بگو !
اینجا که کسی
غریبه نیست
عادت کردی ..
فراموشم کردی
گفتم ات که !
عادت ؛
بدترین نوعِ
فراموشی ست
...
" ـُمیـــد "
در گذشته ها به دنبال لحظه های ناب
گشتن، آشکارا به معنای آن است که آن لحظه ها، اینک وجود ندارند
نادر ابراهیمی
از همین میترسم که به کسی یا چیزی عادت کنی، اون وقت اون کس یا اون چیز قالت بذاره . اون موقع دیگه هیچی برات باقی نمیمونه . میفهمی چی میخوام بگم ؟ ...از کسایی که میزارن میرن خوشم نمیاد؛ واسه همینم اول از همه خودم میرم . اینجوری خاطر جمع تره !
خداحافظ گری کوپر - رومن گاری
هر موقع به کسی شک کردی و اون در جوابت
گفت :
"یعنی تو به
من اعتماد نداری ؟"
بدون شکی که کردی
کاملا درست بوده !
گره
در خانه ی ما ارثی بود
مادربزرگ چارقدش را
مادرم روسری اش را
و من بغض هایم را به تو . . .!
هنوز
روی حرف هایم
مانده ام،
کاری به کار تو
ندارم!
تنها،
چند "دوستت
دارم" ساده است
که اینجا،
گوشه ی دلم جا
مانده...
برایت می نویسم و
آرام میروم...!