پاورقی های روزانه

پاورقی های روزانه

یه کپی پیست ساده
پاورقی های روزانه

پاورقی های روزانه

یه کپی پیست ساده

بـــــرآن سریــم کزین قصـــــه دست برداریم


اگر چه بین من و تو هنوز دیوار است
ولی برای رسیدن بهانه بسیار است
بـــــرآن سریــم کزین قصـــــه دست برداریم
مگر عزیز من ! این عشق دست بردار است
کسی به جز خودم ای خوب من چه می داند
کـــه از تــــو – از تو بریدن چقدر دشوار است
مخــــواه مصلحت اندیش و منطقـــی باشم
نمی شود به خدا ، پای عشق در کار است
تـــو از سلاله ی سوداگران کشمیری
که شال ناز تورا شاعری خریدار است
در آستانـــه رفتـــن در امتداد غــــروب
دعای من به تو تنها خدا نگهدار است
کسی پس از تو خودش را به دار خواهد زد
کـــه در گزینش این انتخـــاب ناچـــار است
همان غروب غریبانه گریه خواهی کرد
برای خاطره هایـــی کــه زیرآوار است

  محمد سلمانی

با خود بگو درد دلت را محرمی نیست


پشت نقاب آدمک ها آدمی نیست
با خود بگو درد دلت را محرمی نیست

ای نوشدارو خنجرت را تیز تر کن
جز زخم تازه زخم من را مرهمی نیست

باد هوا بودند هرچیزی که گفتی 
دیوار حرفت تکیه گاه محکمی نیست

رد می شوی از من ، شتر دیدی ندیدی !
با هر که میخواهی برو ، باشد ، غمی نیست

یک روز بر میگردی از راهی که رفتی
وقتی که می بینی به جز من همدمی نیست

می ترسم از اینکه بیایی و نباشم
شاید پس از این بازدم دیگر دمی نیست

حسین میهمان پرست

دوری اما پیشِ‌رومی



فاصله چَن‌تا قدم بود، نه هزارتا سالِ نوری
تو نخواستی که بمونی، حالا نزدیکی و دوری
دوری اما پیشِ‌رومی، ای دلیلِ خوبِ تکرار
تویی عکسِ برگِ آخر، رو تنِ کبودِ دیوار

یغماگلرویی