این ابرها را
من در قاب پنجره نگذاشته ام
که بردارم...
اگر آفتاب نمی تابد
تقصیر ِ من نیست...
با این همه شرمنده ی توأم؛
خانه ام
در مرز ِ خواب و بیداری ست
زیر ِ پلک ِ کابوس ها
مرا ببخش اگر دوستت دارم
و کاری از دستم بر نمی آید...
رسول یونان