ما به ندرت برای کسانی که از ما بهترند
راز دل میگوییم. حتی از محضرشان میگریزیم. در مقابل، بیشتر اوقات اسرار خود را
نزد کسانی اعتراف میکنیم که به ما شباهت دارند و در ضعفها و حقارتهایمان شریکند.
بنابراین ما نمیخواهیم خودمان را اصلاح کنیم، یا بهتر شویم زیرا در این صورت
ابتدا باید به حکم عجز و قصور خویش گردن نهیم. ما فقط میخواهیم که برحالمان رقت
آورند و در راهی که میرویم تشویقمان کنند. خلاصه میخواهیم دیگر مقصر نباشیم و
درعین حال برای تزکیه نفسمان هم قدمی بر نداریم. نه از وقاحت نصیب کافی بردهایم و
نه از فضیلت. نه نیروی ارتکاب گناه داریم و نه قدرت اجرای ثواب.
آلبر کامو | سقوط | شورانگیز فرخ | نشر: نیلوفر | کافه کتاب