نان نمی خرم
روزۀ دو روزه را ادامه می دهم
قرص هم نمی خرم
درد ِ تو کشیدنی ست
فرش هم نمی خرم
سنگریزه های کوچۀ تو بستر من اند
توی جیب من
مانده است سکه ای فقط
جای نان و جای قرص و فرش
به تو زنگ می زنم
ارتباط وصل می شود
سکه خرج می شود
ذوق می کنم: الو !
..
قطع می کنی ..
عشق یک تجارت است که
سود ِ آن زیان ِ خالص است
" احسان پرسا
"
استخاره می کنم برای تو
آنقدر گلی، که از میان سوره ها
نحل باز می شود
"احسان پرسا"
دو خط موازی
به هم نمی رسند
اما جدا هم نمی شوند
و عشق همین است ..
بیا دو خط موازی باشیم !
ترجمه آزاد: " احسان
پرسا "
شاعر: غادة السمان
می خواستم نقطه عطفی ، در زندگی تو باشم