گاهی دلت می گیرد...
آنقدر با کسی خودمانی می شوی
که دیگر تو را به جا نمی آورد!
آن وقت با خودت می گویی:
ای کاش همان روز اول
از کنار این غریبه هم
عبور می کردم...
از کتاب مجموعه شعر «صدای
سکوت»
علیرضا اسفندیاری
سفرهای تنهایی همیشه بهترند
کنارِ یک غریبه مینشینی قهوه ات را میخوری
سرت را به پشتی صندلی تکیه میدهی تا وقت بگذرد
به مقصد که رسیدی
کیف و بارانی ات را بر میداری
به غریبه ی کنارت سری تکان میدهی و میروی
همین که زخمِ آخرین آغوش را به تن نمیکشی
همین که از دردِ خداحافظی به خود نمیپیچی
همین که تلخی یک بغض را با خودت از شهری به شهری نمیبری
همین یعنی سفرت سلامت...
نیکی فیروزکوهی