پاورقی های روزانه

پاورقی های روزانه

یه کپی پیست ساده
پاورقی های روزانه

پاورقی های روزانه

یه کپی پیست ساده

بخدا می سپارمت


گفته بودم که تو را 
من، به خدا بسپارم

لیک، من می ترسم 
این دعا ، 
جنس شکایت باشد

ای رها کرده تو آیین وفا
راستی پیش خدا
پاسخی ، بابت بشکستن دل ،
خواهی داشت ؟

حاصل جور تو را 
من نگفتم به خدا
در دل خسته ی من بود، 
خودش می داند


کیوان شاهبداغی


پایان سرنوشت

 




تقدیم به آنها که می توانند ،همه انسانها

دیگر مگو 
در سرنوشت ما
هرگز بسان خط موازی
چونان دو ریل خط قطاری که می روند
امکان آن تلاقی پاک نگاه ، نیست

باور تو می کنی 
من دیده ام دو خط موازی 
در نقطه ای به هم 
نزدیک می شوند
نزدیک تر ، به قصد تلاقی 
کنار هم

بی اعتنا به رسم توازی ، به روزگار
با باور رسیدن هنگامه وصال
تقدیر دیگری رقم زده ، نزدیک می شوند 
دستان به دست هم سپرده ، ملاقات می شوند
یعنی که می شود دوباره یکی شد به روزگار

آهسته گوش کن
وقتی که خط آهنی بتواند رقم زند
رسم تلاقی و دیدار آشنا
ما نیز قادریم

آری تو شک مکن
تقدیر دست ماست
پایان سرنوشت 
باید ز سر ، نوشت

در ایستگاه عشق
در یک تلاقی زیبای عاشقی
آن لحظه ی به هم رسیدن چشمان پاک ما
زیبا زمانه دیدار
می رسد

 

کیوان شاهبداغی

اصل بقای عشق




آن عشق ماندنی ست 
وقتی دمیده ای ، تو عشق خودت را به قلب من
حتی اگر که بشکند دل من 
باز عاشقم

آیین آینه ، محو تو بودن است
حتی اگر که بشکندش سنگ روزگار
در هر شکسته ، تو تکرار می شوی 
در تکه تکه ی آن ، باز نقش توست
یکصد هزار تو
زیباست عاشقی

آن عشق پاک تو
هرگز نمی رود از سینه ام برون
تنها ظهور و جلوه آن ، جور دیگری است

یکدم بیاد تو ، لبخند می شود
گاهی ز هجر تو ، آهی به سینه ام
گاهی به شکل بغض
لختی بسان اشک

این است مهربان
اصل بقای عشق

کیوان شاهبداغی