پاورقی های روزانه

پاورقی های روزانه

یه کپی پیست ساده
پاورقی های روزانه

پاورقی های روزانه

یه کپی پیست ساده

خودم را دوست می‌ دارم


خودم را دوست می‌ دارم

همه جا همراهم بوده است

همه‌ جا

یک بار نگفت حاضر نیستم با تو بیایم

آمد و هیچ نگفت 

حرف نزد

گفتم و او شنید

رنجش دادم و تحمل کرد

خودم را سخت دوست می‌ دارم ... 

علیرضا روشن

لیلی ِ ما! کجایی؟


به عصای موسی اشاره کرد و گفت:
-
این چیست که در دست داری موسی؟
موسا گفت:
-
عصاست تصدقت شوم. با این برگ‌ها را از درخت می‌ریزم. خسته که می‌شوم به آن تکیه می‌دهم. گوسفندان را پی می‌کنم و چه و چه.
او می‌دانست این عصاست و موسی می‌دانست او می‌داند این عصاست. او گفت که موسی فرصت گفت‌و‌گو با معشوق را پیدا کند و موسی فهمید معشوق چه راهی برای او باز کرده، فرصت را غنمیت شمرد و گفت و گفت و گفت.
ما هم می‌گوییم. از ما هم بپرس. هر چند نپرسیده یک عمر با تو گفت‌و‌گو کردیم. لیلی ِ ما! کجایی؟ دل ِ ما تنگ است تصدقت شوم.

علیرضا روشن