-
دوستی های یک طرفه
چهارشنبه 11 تیرماه سال 1393 14:52
گفته بودم که از دوستی های یک طرفه بیزارم؟ گفته بودم که یک بار، دوبار، در نهایت سه بار حال یک نفر را میپرسم و برایم واقعا از ته دل مهم است که حالش خوب باشد، که مراوده کنیم باهم، که با هم در ارتباط باشیم اما اگر جواب درست وحسابی دریافت نکنم، دیگر برایم ان رابطه مرده است، دیگر حوصله توجیه کردن ها را ندارم، اصلا توجیهی...
-
مرگ تدریجی یک رویا
جمعه 6 تیرماه سال 1393 00:00
میدونی کاش همون روز که گفتی قراره با فاطمه ازدواج کنی همه چیو بین من و خودت تموم میکردی نه اینکه روزی که رفتی آزمایش خون بهم اس بدی و بگی زهرا من فاطمه رو نمیخوام نمیگفتی یه راه جلوی پام بذار تا ردش کنم اصلا کاش من اون حرفا رو باور نمیکردم کاش باور نمیکردم که تو منو دوست داری و ازدواجت با فاطمه از سر اجبار هست کاش یه...
-
به غیر از من...
پنجشنبه 5 تیرماه سال 1393 00:00
برایت دستمال کاغذی بودم،ولی آیا کسی در لحظه ی بغضت به کار آمد به غیر از من؟ حسین زحمتکش
-
پیدا کنیم یکدیگر را...
سهشنبه 3 تیرماه سال 1393 23:28
خاطراتم با تو تیکه تیکه شده ولی فراموش نشده
-
نیستی،اما هستی...
سهشنبه 3 تیرماه سال 1393 18:49
این چه فرم نبودن است؟!
-
نبودنت،هضم نمی شود!
سهشنبه 3 تیرماه سال 1393 08:41
دیگه نه از اومدن کسی خوشحال میشم و نه از رفتن کسی ناراحت
-
زن ها نباید بیکار باشند
دوشنبه 2 تیرماه سال 1393 09:42
هوای دلم ابریه
-
کاش ساعت برنارد داشتم
یکشنبه 1 تیرماه سال 1393 22:58
ساعت برنارد
-
گاهی دلت می گیرد
شنبه 31 خردادماه سال 1393 11:30
گاهی دلت می گیرد ... آنقدر با کسی خودمانی می شوی که دیگر تو را به جا نمی آورد ! آن وقت با خودت می گویی : ای کاش همان روز اول از کنار این غریبه هم عبور می کردم ... از کتاب مجموعه شعر «صدای سکوت » علیرضا اسفندیاری
-
ای کاش میتوانستند
جمعه 30 خردادماه سال 1393 12:30
ای کاش میتوانستند از آفتاب یاد بگیرند که بیدریغ باشند در دردها و شادیهاشان حتی با نانِ خشکِشان و کاردهایشان را جز از برایِ قسمت کردن بیرون نیاورند.... "شاملو"
-
من و این بغض
جمعه 30 خردادماه سال 1393 12:12
-
پرنده ی قاب گرفته
جمعه 30 خردادماه سال 1393 11:19
اگر پرنده را به قفس بیندازی، مثل این است که پرنده را قاب گرفته باشی! و پرنده ی قاب گرفته، فقط تصور باطلی از پرنده است... منت آب و دانه بر سر او مگذار و امنیت و رفاه را به رخ او نکش... عشق، طالب حضور است و پرواز، نه امنیت و قاب ... "نادر ابراهیمی"
-
نامه نوشتن چه سود؟
سهشنبه 27 خردادماه سال 1393 10:09
-
اولویت های آدمها
سهشنبه 27 خردادماه سال 1393 10:08
هیچکس سرش آنقدر شلوغ نیست که زمان از دستش در برود و شما را از یاد ببرد همه چیز برمی گردد به اولویت های آن آدم اگر کسی به هر دلیلی تو را یادش رفت فقط یک دلیل دارد تو جزو اولویت هایش نیستی ...! " پائولو کوئلیو "
-
آدما عوض میشن
سهشنبه 27 خردادماه سال 1393 10:07
-
آدمیست دیگر...
یکشنبه 25 خردادماه سال 1393 18:45
آدمیست دیگر، دلش میخواهد لاف بزند که از هیچکس هیچ توقعی ندارد، که بی توقع وبی منت محبت میکند و از دیگران هیچ انتظاری ندارد، دلش میخواهد بگوید همه مهربانی هایش به همه آدم ها چه خاص وچه عام بی چشم داشت است...اما میدانی؟ گاهی آدمی بیخود انکار میکند، گاه آدمی واقعا انتظار دارد ، آن ته بی انتظاریش باز هم انتظار است و...
-
دل و جانم
یکشنبه 25 خردادماه سال 1393 18:37
-
نداشتن تو
چهارشنبه 21 خردادماه سال 1393 18:34
نداشتن تو یعنی دیگری تو را دارد ... نمیدانم نداشتن تو سخت تر است ... یا تحمل اینکه دیگری تو را دارد ...
-
آدم بهتر است یک برادر داشته باش
چهارشنبه 21 خردادماه سال 1393 18:31
آدم بهتر است یک برادر داشته باشد...این احساس خوبی است که آدم وقت سفر و خداحافظی پیشانی اش را بگذارد روی شانهء مردی که برادرش است. یا اگر خواست صورتش را ببوسد زبری ته ریش مرد را بر روی گونه اش احساس کند. آن وقت دلش نمی سوزد که عشقی تو زندگی ندارد. دست کم محبت خواهر برادری جایش را پر می کند....محبت بین خواهر و برادر...
-
یاد تو
سهشنبه 20 خردادماه سال 1393 19:15
هر چیزی که قدیمی بشه کهنه میشه ولی یاد تو هر سال تازه تر و نو میشه...
-
قرار چیست!؟
دوشنبه 19 خردادماه سال 1393 16:50
روزی قرار شد برسیم آخرش به هم حالا بگو پس از نرسیدن قرار چیست!؟ مهدی فرجی زیر چتر تو باران میآید
-
عشق یک تجارت است
یکشنبه 18 خردادماه سال 1393 10:54
نان نمی خرم روزۀ دو روزه را ادامه می دهم قرص هم نمی خرم درد ِ تو کشیدنی ست فرش هم نمی خرم سنگریزه های کوچۀ تو بستر من اند توی جیب من مانده است سکه ای فقط جای نان و جای قرص و فرش به تو زنگ می زنم ارتباط وصل می شود سکه خرج می شود ذوق می کنم: الو ! .. قطع می کنی .. عشق یک تجارت است که سود ِ آن زیان ِ خالص است "...
-
حذف فیزیکی آدم ها از زندگی
شنبه 17 خردادماه سال 1393 16:36
راستش حذف فیزیکی آدم ها از زندگیت خنده دارترین و توجیه ناپذیرترین کار ممکن در زندگیست...آدمی وقتی که کسی را از زندگیش حذف می کند باید بتواند از ذهنش قلبش و دلش بیرونش کند، نه آن که با حرف هایش بخواهد به بقیه یا خودش ثابت کند که حذف شد، تمام شد، که اگر اینطور باشد یعنی تمام نشده، یعنی هنوز درگیرش هستی.راستش باید بلد...
-
من کیَم؟دخترک ساده ی شهرستانی
جمعه 9 خردادماه سال 1393 10:28
گفته بودی بروم جاده ترسید نشد راه تاریک شد و ماه نتابید نشد راستش_از تو چه پنهان_ که کمی رنجیدم آمدم اخم کنم،آینه خندید نشد یک نفر آن طرف شیشه به تو زل زده بود سنگ برداشتم از پنجره اش دید نشد باغ همسایه و سیب و من و نوستالژی شعر باغبان سرزده آمد همه را چید... نشد من کیَم؟دخترک ساده ی شهرستانی که به رویای تو دل...
-
از تو نمی پرسد کجایی!
پنجشنبه 8 خردادماه سال 1393 22:48
همین که چمدانت را بر می داری، همه می پرسند می خواهی کجا بروی... اما وقتی یک عمر تنهایی، هیچ کسی از تو نمی پرسد کجایی! انگار همین چمدان لعنتی، تمام ترس مردم از سفر است. هیچ کسی از تنهایی تو نمی ترسد. بخشی از کتاب: «مکالمه ی غیر حضوری» نویسنده: علیرضا اسفندیاری
-
درد همین نفهمیدن می کشد
چهارشنبه 7 خردادماه سال 1393 11:44
با سادگی تمام بیصدا شکستیم چه زخمهایی که از عزیزان خوردیم اشک ها را پشت لبخندی مخفی می کنیم که خـــــیلی درد میکند و هیچ کس نمی فهمد ...! ما را درد همین نفهمیدن می کشد نـه زخــم ها ...! " شـامــــــلو "
-
خودم را دوست می دارم
چهارشنبه 7 خردادماه سال 1393 10:54
خودم را دوست می دارم همه جا همراهم بوده است همه جا یک بار نگفت حاضر نیستم با تو بیایم آمد و هیچ نگفت حرف نزد گفتم و او شنید رنجش دادم و تحمل کرد خودم را سخت دوست می دارم ... علیرضا روشن
-
زدی زیر همه شان!
چهارشنبه 7 خردادماه سال 1393 10:49
حرف هایت را زدی زدی تازدی زیر همه شان ! حرف هایم را نزدم نزدم تا زدم زیر اولین بارانی که زد ! ببین جانم ! من زنم ... زن ها به حرف ها تکیه می زنند و از حرف ها تکیده می شوند و شک نکن اگر زبان اختراع نمی شد، هیچ زنی عاشقت نمی شد ... بیزار هم ! " مهدیه لطیفی "
-
برگشته بودی بشکنی من را، شکستی!
شنبه 3 خردادماه سال 1393 16:23
برگشته بودی بشکنی من را، شکستی ! این زخم ها جز بانمک درمان نمیشد ممکن نبود اصلا مرا از نو بسازی تا این خرابه کاملا ویران نمیشد ! کارش به طغیان میکشد رودی که یک سد راه وصالش را به دریا بسته باشد اما اگر دریا نخواهد رود خود را ... اما اگر رود از دویدن خسته باشد ... می ترسم و اصلا برای تو مهم نیست لعنت به این دلشوره های...
-
اگـــر برای کسی مهم باشی
شنبه 3 خردادماه سال 1393 11:48
اگـــر برای کسی مهم باشی او همیشه راهی برای وقت گذاشتن با تو پیدا خواهد کرد نــه بهانه ای برای فرار و نه دروغــی برای توجیـــه ... قهرمانان و گورها / ارنستو ساباتو